ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی (ع):
هیچ کس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمی شود و جز با معصیت خدا بدبخت نمی گردد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص183 ح 3469
سید عباس صالحی: دولت با برقراری بیمه بیکاری اهالی فرهنگ، هنر و رسانه موافقت کرد
با تصویب آییننامه مربوطه در هیأت وزیران از این پس بیمه بیکاری اهالی فرهنگ، هنر و رسانه که ازجمله تکالیف قانون برنامه ششم توسعه کشور است اجرایی میشود. این برای اولین باراست که برای حمایت از این قشر فرهیخته بیمه بیکاری اجرا خواهد شد چرا که عمده این مشاغل در زمره مشاغل آزاد تعریف و تا کنون مشمول حمایتهای قانون بیمه بیکاری نشدهاند. ازجمله نقاط قوت مصوبه اخیر هیأت وزیران مشارکت صنوف فرهنگی وهنری در تهیه و تدوین پیشنویس اولیه آن است که در جلسات متعدد با محوریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهیه و برای سیر مراحل قانونی و اخذ نظر دستگاههای مربوطه و مندرج در تبصره یادشده به سازمان برنامه و بودجه ارسال و توسط سازمان مزبور برای تصویب تقدیم دولت شد و پساز جلسات متعدد در کمیسیون فرهنگی دولت و حصول وفاق در مجموعه دستگاههای ذیربط بویژه وزارت رفاه و سازمان تأمین اجتماعی، آییننامه مربوطه بررسی نهایی شد و در جلسه مورخه ۳۰ آذر توسط هیأت وزیران تصویب شد.
برنامههای این رسانه ملی نیست
عبدالله گیویان
استاد علوم ارتباطات اجتماعی و پژوهشگر حوزه رسانه
وقوع اتفاقاتی که گاهی در برنامههای مختلف صدا و سیما رخ میدهد در کار رسانهای عجیب نیست اما آنچه که عجیب است نحوه سازماندهی فعالیتهای تلویزیون است که منشأ این نوع اتفاقات میشود؛ زمانی که تلویزیون را بهعنوان سیمای ملی معرفی میکنید و مدیریت و مدیرانش جزو کسانی هستند که با معیارهای بسیار خاص دستچین میشوند، اتفاقاتی مانند توهین به یک گروه قومی یا شغلی یا جنسیتی و طبقهای به موضعگیری ملی تبدیل میشود. دقیقاً همان چیزی که پسوند سیما شده است. مشکل اینجاست که یک سازمان به جای اینکه بگوید من یک رسانهام و این برنامه تهیه کننده و مجری دارد و این مجری یا تهیه کننده و کارگردان است که خطا کرده و باید پاسخگوی این خطا باشد، رسانه ملی شده و با این رویکرد خطای این خطاکاران را باید تمام سازمان به گردن بگیرد و تلویزیون که قرار است صدای ملت باشد و معمولاً اینطور نیست گرفتار میشود. در واقع سازمان صدا و سیما با نحوه مدیریت بسیار متمرکز مجبور است تمام خطاها را خودش به گردن بگیرد در حالی که اگر غیر از این بود وقتی یک مجری اشتباهی کرده باید خودش این اشتباه را بپذیرد و تاوان آن را بدهد اما وقتی صدا وسیما را تبدیل به نماینده تمام مردم کرده اید باید این خطا را به گردن بگیرید.
برنامههای تلویزیون و رادیو ناظر کیفی داشته و مدیر گروه آن را برای پخش بازبینی میکنند و زمانی که اتفاقاتی مانند آنچه که در برنامه «دستپخت» رخ داد میافتد سؤالی که میشود بحق مطرح کرد این است که چطور افراد ناظر، این مشکلات را متوجه نشده اند؟ چه کسانی این افراد را انتخاب و منصوب کردهاند که گاهی حتی درک اجتماعی و شعور فرهنگی ندارند و مقابل چشمشان به طور مثال توهینی با این شدت و حدت به مشاغلی مانند رانندگان تاکسی، نادیده گرفته میشود؟ بهنظر میرسد مشکل جدی این است که کسانی که در این سازمان برنامهسازی میکنند برای همپالکیهای خودشان و گروهی خاص برنامه میسازند نه برای همه مردم و به همین دلیل دقت نمیکنند که هر حرف و هر برنامه چه تأثیری در جامعه میتواند داشته باشد. تصور سازندگان برنامههای صدا و سیما از کسانی که ممکن است این برنامهها را ببینند اصلاً منطبق با واقعیت نیست؛ شاید از نظر کسی که این برنامهها را ساخته، اجرا کرده، نظارت و ممیزی کرده و اجازه پخش آن را میدهند بعضی مسائل توهینآمیز و نامناسب نیست. بنابراین اینجا متوجه یک مشکل ساختاری دیگر میشویم؛ مشکل اینجاست که به نظر میرسد گروهی که از بسیاری از اتفاقات جامعه و اتفاقات جاری زندگی مردم و فرهنگ روزمره مردم اطلاع ندارند بهعنوان مقامات مختلف در صدا و سیما منصوب شدهاند.
تولید یک برنامه کار سادهای نیست و باید برای انجام این کار خصوصیتهایی داشته باشید به همین دلیل اگر قرار باشد برنامهسازان این خصوصیتها را داشته باشند کسانی که این افراد را تأیید و این برنامهها را ممیزی میکنند هم باید این خصوصیات را داشته باشند و در این خصوصیات مشترک باشند؛ از نظر مطالعات فرهنگی فاصلهای که میان فرهنگ رسانه و فرهنگ غیررسمی و رسانههایی از قبیل صدا و سیما وجود دارد منشأ این اتفاقات است که یکی از نتایج آن نداشتن شناخت درست از مخاطب است.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#کرونای_جدید
کشف کرونای جهش یافته در انگلیس و هلند و ایتالیا همه را ترساند. در حالی که هنوز کرونا ادامه دارد و قربانی میگیرد اینکه ویروس جهش یافته سرعت انتقال بیشتری دارد خبری بود که در شبکههای اجتماعی بازتاب زیاد داشت. دیروز اعلام شد سفرها به انگلیس لغو شده است اما شایعاتی درباره ادامه پروازها منتشر میشد که باعث شد کاربران درخواست کنند هرچه سریعتر پروازها به کشورهایی که کرونای جدید داشتهاند لغو شود: «به نظرم الان باید رسانههای ایرانی بهگزارش درباره نقش هواپیمایی انگلیس در گسترش کرونا بپردازند»، «چی شده؟ ویروس جدید کرونا اومده؟ یعنی حالا حالاها باید ماسک بزنیم؟»، «خود اتحادیه اروپا بهخاطر ویروس جهش یافته کرونا پروازها و قطارها رو از مقصد انگلیس به کشورهاشون ممنوع کرده، تو کشور ما هنوز پرواز از انگلیس رو ممنوع نکردن تا این ساعت. پ ن: دو روز دیگه BBC میگه منشأ این ویروس ایران بوده حالا ببینید»، «پروازها از انگلیس به تهران همچنان برقرار است. با وجود آنکه تمامی پروازها به مقصد انگلیس بهدلیل یافتن شکل جهش یافته ویروس کرونا، به مدت ۲ هفته لغو شده اما پروازهای انگلیس به مقصد تهران همچنان برقرار است. دقیقاً مثل پروازهای ووهان که برای مدتها به تهران برقرار بود!»، «ماجرای ویروس انگلیسی کرونا درحال تبدیل شدن به یک رسوایی است. ظاهراً مقامات انگلیس و برخی کشورهای اروپایی از شهریور ماه درجریان این ویروس جهش یافته و کشنده بودند اما با پنهان کاری و سانسور تلاش کردند تا همه چیز را تحت کنترل نشان دهند.»، «سه تا دوست دارم تو انگلیس که سه تاشون برای کریسمس بعد یکسال میخواستن از کشور خارج بشن. دنیا پروازهاشو به انگلیس بسته... ظاهراً این ویروس جدید و ارتقایافته کروناست که تو هلند هم پیدا شده. این کرونا قصد رفتن نداره»، «نمیدونم در مورد جهش ژنتیکی شنیدین یا نه؟ ویروسا هر از گاهی جهش ژنتیکی میکنن، ویروس سارس جوری جهش کرد که دیگه به انسان قابل انتقال نبود اما این لعنتی تو انگلیس جوری جهش کرده که قابلیت انتقالش 70 درصد بالا رفته»، «کووید ۲۰ رو کجای دلمون بذاریم حالا»، «بابانوئل تصمیم گرفته هر کریسمس از یه ویروس جدید رونمایی کنه.»، «گویا کرونای جدید شیوع و کشتار خیلی بیشتری داره. »، «پروازها رو به کشورهای اروپایی لغو کنید. این کشورها مواردی از ابتلا به ویروس جدید داشتن. همین کرونا برای جنگیدن کافیه دیگه.»
هوادار استقلال در «خانه امن»
در سریال «خانه امن» نشان داده شد که تروریستی در قالب هوادار فوتبال با پرچم تیم استقلال برای انجام عملیات تروریستی وارد ورزشگاه آزادی میشود. این تصویر باعث شد باشگاه استقلال و بخشی از هواداران آن به سریال اعتراض کنند و حتی باشگاه استقلال بیانیهای صادر کرد. در مقابل اعتراض طرفداران استقلال به این مسأله هوادارانی هم بودند که مینوشتند مسأله آنقدر مهم نیست که به آن اعتراض شود: «در اقدامی عجیب و توهینآمیز در سریال خانه امن از شبکه یک سیما فردی درقالب هوادار فوتبال با پرچم استقلال جهت انجام عملیات تروریستی وارد ورزشگاه آزادی شده است، توهین تا کجا؟»، «واقعا اعتراض کردین چرا تروریستها با لباس استقلال بودن بعد اونا هم گفتن تو قسمتهای بعدی با لباس پرسپولیس هم میاد؟»، «روز به روز رسانهها بیشتر علیه استقلال»، «مشکل این نیست که طرف اومده تو جایگاه هوادارای استقلال... از نظر من مشکل اون پرچمیه که انداخته رو دوشش. اگه پرچم استقلالو نمینداخت مشکلی نبود واقعاً»، «توی یه سریال تلویزیون یه بمبگذار رو در پوشش هوادار استقلال نشون داده تاجیا اعتراض کردن صدا سیما گفته ناراحت نباشید امشب تروریست دوم با پوشش هوادار تیم پرسپولیسو نشون میدیم»، «اگر یه تروریست، یه داعشی، یه هر چی تو فیلم یا واقعیت لباس یه شغل، یه تیم، یه هر چی رو بپوشه کجاش توهینه؟ من دویست ساله این چیزها را نمیفهمم. جواب پیشگیرانه: هزار ساله همتون به چاقی آدمها میخندین»، «خندهدارترین واکنش به این اعتراض، جواب عوامل ساخت سریال بود، آنها گفتند: دیدید عجله کردید، داعشی ما با لباس پرسپولیس هم میرود ورزشگاه. اگر کارتان توهین نیست که عقلانی توضیح دهید اگر شائبه توهین دارد، عدالت در توهین که میشود توهین دوبرابر...»، «چرا تو خانه امن اون تروریستِداعشی استقلالی بود؟»، «توی سریال خانه امن یه تروریست رو نشون داده که به عنوان طرفدار استقلال وارد استادیوم شده واسه جمعآوری اطلاعات واسه عملیات. حالا سؤال اینجاست که چرا استقلال؟»، «باشگاه استقلال از نمایش یک اتفاق واقعی و حضور تروریست با لباس استقلال از خانه امن ناراحت شده. سکوت میکنم که این سکوت منطقیتره»، «ولی من معتقدم این جریان سریال خانه امن و واکنش باشگاه خیلی لوس و بچگونه بود و لازم به این واکنشا نبود».
سینما رفتن، فراموش میشود؟
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
کرونا، در حالی سینماها را تعطیل و سینما رفتن را به یک عمل خطرناک تبدیل کرده که دهه 90 دهه سینماسازی، توسعه پردیسها و ساخت سالنهای چند منظوره بود. بخش خصوصی برای خارج شدن از باید و نبایدهای نهادهای صاحب سینما تمرکزش را روی ساخت سینماهای مدرن و مجهز گذاشت و انحصار از دست سینماداران ارگانی خارج شد، اما شیوع ویروس کرونا، نه تنها این حرکت را متوقف کرد، بلکه سینماداران را خانهنشین و بسیاری از کارگران سالنهای سینما را بیکار کرد. در نبود اکران، فیلمهای معدودی که روی پرده رفتند شکست خوردند و فضای آنلاین جایگزین مناسبی برای نمایش آثاری که مخاطب گسترده داشتند و میتوانستند به گیشه رونق بدهند، نبود.
آنچه یک سال اخیر در حوزه سینماداری اتفاق افتاده تلخ و ناامیدکننده است. در مقابل، نمایش آنلاین فیلمها آهسته آهسته به یک عادت یا سنت تبدیل شده و بهدلیل دسترسی ساده، کمهزینه و کمخطربودن، مقبول واقع شده است. بخشی از برنامه نمایش فیلمها در اغلب جشنوارههایی که امسال برگزار شدند بر بستر آنلاین بوده و این شیوه، تبلیغی برای فیلم دیدن در خانه و خارج از سالن سینماست.
سینما رفتن یک آیین جمعی است، حرکتی آگاهانه که بر اساس انتخاب گروهی شکل میگیرد و جمعی را در محدوده زمانی و مکانی خاص در تجربه و احساسی مشترک سهیم میکند. با مدرنتر شدن زندگی و تنوع در تفریحها، دستکم در ایران و در دو دهه اخیر فیلم دیدن در سالن سینما اولویت بسیاری از اقشار نبوده است. ساخت پردیسها بخشی از این جامعه را دوباره به سالنها آورد. بهدلیل فضاهای جانبی که این مجتمعهای فرهنگی و تجاری داشتند، فیلم دیدن یکی از مجموعه گزینههایی بود که میشد در چند ساعت اوقات فراغت تجربه کرد. به همین دلیل با رونق ساخت پردیس، سینماهای تک سالنی و معتبر قدیمی اغلب شهرهای ایران، خالی و سوت و کور شدند.
شیوع ویروس کرونا اما همه این معادلات را بر هم زد. بخش خصوصی امیدوار به رونق گیشه پردیسها در شهرهای مختلف و مناطق متعدد تهران سالن میساخت و نهادهایی مثل حوزه هنری که پراکندگی سینماهایشان قابل توجه است، با ساخت پردیس در استانهای مختلف بهدنبال گسترش نفوذ خود بودند اما دوران پلتفرمها و نمایش آنلاین از راه رسید. در این فضا آثاری که در اکران عمومی شکست میخوردند و سینمادارها عرصهای برای دیده شدنشان فراهم نمیکردند، موفقتر بودند. مخاطبان خاص این آثار که در شرایط عادی معمولاً از اکران آنها مطلع نمیشوند یا قرار است مطلع نشوند، در یک بازه زمانی این بخت را داشتند که در اکران آنلاین آن فیلم را ببینند.
پس از یک سال دوری از سالن سینما و فیلم دیدن در کنار دیگران، از تجربه اکران آنلاین میتوان درسهای بزرگ و مفیدی برای گسترش تماشاگران سینمای ایران گرفت. بعد از دوران کرونا، میتوان پلتفرمها و بسترهای اینترنتی را فضایی برای رونق نمایش و توسعه مخاطبان سینمای ایران در شکلهای مختلف دید؛ سینمایی از جنس «هنر و تجربه» یا فیلمهای کوتاه و مستند، در این بستر، مجال بیشتری برای خودنمایی دارند. جریان مستقل فیلمسازی، فیلمهای تجربهگرا و آثاری که بهدلیل نبود اقبال عمومی ،محتوم به اکرانهای بیموقع و نامناسب هستند در پلتفرمها بهتر و بیشتر دیده میشوند.
پس از کرونا، زمان لازم است مردم به سالنهای سینما بازگردند اما اکران آنلاین، تا آن روز رابطه مردم، سینما و سنت پسندیده فیلم دیدن را حفظ میکند.
روزنامهنگار
کرونا، در حالی سینماها را تعطیل و سینما رفتن را به یک عمل خطرناک تبدیل کرده که دهه 90 دهه سینماسازی، توسعه پردیسها و ساخت سالنهای چند منظوره بود. بخش خصوصی برای خارج شدن از باید و نبایدهای نهادهای صاحب سینما تمرکزش را روی ساخت سینماهای مدرن و مجهز گذاشت و انحصار از دست سینماداران ارگانی خارج شد، اما شیوع ویروس کرونا، نه تنها این حرکت را متوقف کرد، بلکه سینماداران را خانهنشین و بسیاری از کارگران سالنهای سینما را بیکار کرد. در نبود اکران، فیلمهای معدودی که روی پرده رفتند شکست خوردند و فضای آنلاین جایگزین مناسبی برای نمایش آثاری که مخاطب گسترده داشتند و میتوانستند به گیشه رونق بدهند، نبود.
آنچه یک سال اخیر در حوزه سینماداری اتفاق افتاده تلخ و ناامیدکننده است. در مقابل، نمایش آنلاین فیلمها آهسته آهسته به یک عادت یا سنت تبدیل شده و بهدلیل دسترسی ساده، کمهزینه و کمخطربودن، مقبول واقع شده است. بخشی از برنامه نمایش فیلمها در اغلب جشنوارههایی که امسال برگزار شدند بر بستر آنلاین بوده و این شیوه، تبلیغی برای فیلم دیدن در خانه و خارج از سالن سینماست.
سینما رفتن یک آیین جمعی است، حرکتی آگاهانه که بر اساس انتخاب گروهی شکل میگیرد و جمعی را در محدوده زمانی و مکانی خاص در تجربه و احساسی مشترک سهیم میکند. با مدرنتر شدن زندگی و تنوع در تفریحها، دستکم در ایران و در دو دهه اخیر فیلم دیدن در سالن سینما اولویت بسیاری از اقشار نبوده است. ساخت پردیسها بخشی از این جامعه را دوباره به سالنها آورد. بهدلیل فضاهای جانبی که این مجتمعهای فرهنگی و تجاری داشتند، فیلم دیدن یکی از مجموعه گزینههایی بود که میشد در چند ساعت اوقات فراغت تجربه کرد. به همین دلیل با رونق ساخت پردیس، سینماهای تک سالنی و معتبر قدیمی اغلب شهرهای ایران، خالی و سوت و کور شدند.
شیوع ویروس کرونا اما همه این معادلات را بر هم زد. بخش خصوصی امیدوار به رونق گیشه پردیسها در شهرهای مختلف و مناطق متعدد تهران سالن میساخت و نهادهایی مثل حوزه هنری که پراکندگی سینماهایشان قابل توجه است، با ساخت پردیس در استانهای مختلف بهدنبال گسترش نفوذ خود بودند اما دوران پلتفرمها و نمایش آنلاین از راه رسید. در این فضا آثاری که در اکران عمومی شکست میخوردند و سینمادارها عرصهای برای دیده شدنشان فراهم نمیکردند، موفقتر بودند. مخاطبان خاص این آثار که در شرایط عادی معمولاً از اکران آنها مطلع نمیشوند یا قرار است مطلع نشوند، در یک بازه زمانی این بخت را داشتند که در اکران آنلاین آن فیلم را ببینند.
پس از یک سال دوری از سالن سینما و فیلم دیدن در کنار دیگران، از تجربه اکران آنلاین میتوان درسهای بزرگ و مفیدی برای گسترش تماشاگران سینمای ایران گرفت. بعد از دوران کرونا، میتوان پلتفرمها و بسترهای اینترنتی را فضایی برای رونق نمایش و توسعه مخاطبان سینمای ایران در شکلهای مختلف دید؛ سینمایی از جنس «هنر و تجربه» یا فیلمهای کوتاه و مستند، در این بستر، مجال بیشتری برای خودنمایی دارند. جریان مستقل فیلمسازی، فیلمهای تجربهگرا و آثاری که بهدلیل نبود اقبال عمومی ،محتوم به اکرانهای بیموقع و نامناسب هستند در پلتفرمها بهتر و بیشتر دیده میشوند.
پس از کرونا، زمان لازم است مردم به سالنهای سینما بازگردند اما اکران آنلاین، تا آن روز رابطه مردم، سینما و سنت پسندیده فیلم دیدن را حفظ میکند.
«نغمه چنگ»ی در این روزهای موسیقی
«نغمه چنگ» به آهنگسازی و تنظیم سعید ثابت و با همراهی گروه پایور منتشر شد. این آلبوم شامل هفت قطعه در سبک موسیقی سنتی ایرانی است و با سروده شاعرانی همچون حافظ، مولانا، ابوسعید ابوالخیر، عارف قزوینی و با خوانندگی شهرام آبرومند همراه است. از نوازندگان این آلبوم میتوان به محمد اسماعیلی (تنبکنوازی)، محمد مقدسی، زمان خیری، علیرضا دریایی و سعید ثابت اشاره کرد. «راز و نیاز» به آهنگسازی فرامرز پایور و تنظیم سعید ثابت، «ساز و آواز به همراه کمانچه» با شعر حافظ، تصنیف «امان» با شعر و آهنگ عارف قزوینی و تنظیم فرامرز پایور، «چهار مضراب سنتور و ارکستر» ساخته فرامرز پایور با تنظیم سعید ثابت، تصنیف «بهانه» با شعر شیخبهایی و آهنگسازی سعید ثابت، تصنیف «نازار دلی» بر اساس یک ملودی قدیمی با تنظیم سعید ثابت و اشعاری از مولانا و ابوسعید ابوالخیر، «ضربی نغمه و فرود» به آهنگسازی فرامرز پایور و تنظیم سعید ثابت، «ساز و آواز به همراه نی و سنتور» با اشعاری از حافظ و باباطاهر، تصنیف «نغمه چنگ» با شعر حافظ و آهنگسازی سعید ثابت و «رنگ» بر اساس یک ملودی قدیمی و تنظیم سعید ثابت آثاری هستند که در این آلبوم گنجانده شدهاند. سعید ثابت مدرس و نوازنده سنتور است و سالها در محضر فرامرز پایور شاگردی کرده و سنتورنوازی را آموزش دیده است. او در این سالها سعی بسیار داشته تا آثار پایور را چه بهصورت مکتوب و آموزشی یا آلبوم به گوش مخاطبانش برساند. «انتشار، دوره ابتدایی سنتور فرامرز پایور»، «انتشار مجموعه پیشدرآمد و رنگ فرامرز پایور» و... از جمله کارهای اوست. گروه پایور به سرپرستی فرامرز پایور(ردیف دان، آهنگساز و محقق موسیقی ایرانی) از برجستهترین و موفقترین گروههای موسیقی ایرانی بوده که با حضوراعضای آن- که هر یک استادانی نامدار و برجسته در عرصه موسیقی بوده وهستند- قطعاتی ماندگار و جاویدان به ثبت رسیده است. فرامرز پایور هنرمندی بزرگ و تأثیرگذار بود و همچنان شیوههای آموزشی و اخلاقی او در میان سنتورنوازان این مرز و بوم زنده است. تصنیف خاطره انگیز «از خون جوانان وطن لاله دمیده...» با شعر، آهنگسازی و خوانندگی عارف قزوینی، سالها بعد(تیرماه 1358) با تنظیم زیبای گروه موسیقی پایور و با صدای محمدرضا شجریان در تالار وحدت روی صحنه رفت و در واقع آخرین اجرای گروه «پایور» بود. فعالیت گروه اصلی پایور تا زمانی که سرپرست آن در قید حیات بود ادامه داشت و بعد از فوت او شاگردانش همواره تلاش کردند تا نام و یاد استاد پایور زنده بماند و با راهاندازی گروه موسیقی دیگری بهنام «پایور» به سرپرستی سعید ثابت ادای احترام و ابراز ارادتشان را به معلم بزرگ خود عرضه کردند.
نغمه چنگ
آهنگسازان: عارف قزوینی، فرامرز پایور و سعید ثابت
تنظیمکنندگان: فرامرز پایور و سعید ثابت
خواننده: شهرام آبرومند
ناشر: مؤسسه طنین ققنوس دیار
سال: آبان 99
به نام تاریخ
2 دی
278 روز از سال گذشته است و نام چهرههای هنری و فرهنگی زیادی در تقویم امروز هم ثبت شده است که به این بهانه مروری بر زندگی و آثار آنها داریم.
تولدها
سیروس طاهباز: نویسنده و مترجم شناخته شده ایرانی سال 1318 در چنین روزی به دنیا آمد. سیروس طاهباز در رشته پزشکی درس میخواند اما علاقه به ادبیات باعث شد پزشکی را رها کند و به ادبیات رو بیاورد. از سال 1340 به مدت 5 سال سردبیر مجله «آرش» بود و این کار باعث آشنایی اش با نیما یوشیج شد. طاهباز بیش از 20 هزار برگ از دستنوشتههای ناخوانا و فرسوده نیما را از سال 1340 به بعد گردآوری، نسخهبرداری و تدوین کرد. در سال 1348 به پیشنهاد م. آزاد به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیوست و در کنار فیروز شیروانلو، نادر ابراهیمی و داریوش آشوری شروع به ویرایش و نگارش و ترجمه کتاب برای کودکان و نوجوانان کرد و از سال 1349 تا 1357 مدیر انتشارات این کانون بود. از طاهباز کتابهایی مانند «شاعر و آفتاب»، «بچهها و کبوترها»، «باغ همیشه بهار»، «پیروزی بر شب»، «یادگار دوست»، «پردرد کوهستان»، «تپه آویشن»، درنای صلح» و «از پا نیفتاده» منتشر شده است. ضمن اینکه او کتابهای «دره طویل» و «اسب سرخ» جان اشتاین بک را هم ترجمه کرده است. طاهباز سال 1377 درگذشت.
ارسلان کامکار: نوازنده بربط و ویولن و یکی از اعضای گروه کامکارها سال 1339 به دنیا آمد. ارسلان کامکار مقدمات موسیقی را از پدرش حسن کامکار یاد گرفت و از کودکی با گروههای مختلفی که پدرش سرپرستشان بود کنسرت اجرا میکرد. پس از تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا بهعنوان نوازنده ویولن با ارکستر سمفونیک تهران همکاری کرد و اکنون هم یکی از اعضای این ارکستر و ارکستر فیلارمونیک کردستان است. او در آلبومها و قطعات «هفت گاه معلق»، «کنسرتو برای عود»، «آفتاب می شود»، «خاک»، «جاده ابریشم»، «شباهنگام»، «شوریده دل» و «زردی خزان» بهعنوان نوازنده حضور داشته است اما یکی از برجستهترین کارهای کامکار ساخت موسیقی فیلم «مادر» علی حاتمی است.
جاکومو پوچینی: آهنگساز ایتالیایی و مشهور سال 1858 متولد شد. جاکومو پوچینی در کنسرواتوار میلان تحصیل کرد و اولین اپرایش را که پس از پایان تحصیلاتش نوشت توجه ناشران را جلب کرد و باعث شد آثار دیگری به او سفارش داده شود. در 35 سالگی با اپرای «مانون لسکو» شهرت بینالمللی پیدا کرد. او در ملودی و رنگ آمیزی ارکستر استعداد بسیار زیادی داشت و استفاده از درونمایههای شرقی در آثارش باعث میشد آثاری خاص و متفاوت داشته باشد. اپراهای «توسکا»، «بوهم»، «پروانه» و «توران دخت» از مشهورترین آثار اوست و باعث شد یکی از مهمترین اپرانویسهای دوران خود پس از جوزپه وردی شود. او سال 1924 درگذشت.
سالروز تولد رالف فاینس بازیگر انگلیسی، آنیل کاپور بازیگر هندی، ژان راسین نمایشنامه نویس فرانسوی، اسماعیل پاشایی بازیگر، جواد طاهری بازیگر و کارگردان، مایکل کورتیز کارگردان امریکایی، مارک آلگره کارگردان فرانسوی، ابراهیم اسماعیلی اراضی شاعر، رویا باقری شاعر، مرتضی مصطفوی داستان نویس و علی یزدانی داستان نویس هم امروز است.
درگذشت ها
ساموئل بکت: نمایشنامه نویس و شاعر مشهور ایرلندی سال 1989 در چنین روزی درگذشت. ساموئل بکت متولد سال 1906 بود و بهدلیل علاقهاش به زبان فرانسه در رشته ادبیات و زبان فرانسه تحصیل کرد و پس از سفر به پاریس با جیمز جویس آشنا شد که این دوستی تأثیر زیادی در پیشرفت کار او بهعنوان نویسنده داشت. او در ابتدا رمانهایی مانند «مرفی» و «وات» نوشت و سال 1952 نخستین نمایشنامهاش را بهنام «در انتظار گودو» نوشت که شاخصترین اثر اوست. رمانهای «مالوی»، «مالون میمیرد»، «نامناپذیر» و «گم گشتگان» و نمایشنامههای «دست آخر»، «آخرین نوار کراپ»، «بازی»، «من نه»، «فاجعه»، «چی کجا»، «آخر بازی»، «روزهای خوش» و «همه افتادگان» و اشعار «هوروسکوپ» و «آنچه واژه هست» از دیگر آثار او هستند. آثار بکت بهدلیل اینکه رنج انسان را با طنز تلخ و کمدی سیاه به تصویر میکشد شناخته میشود و او سال 1969 بهدلیل نوشتههایش و اینکه «در قالب رمان و نمایشنامه در فقر معنوی انسان امروزی عروج او را میجوید» برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
منوچهر حامدی بازیگر و جو کاکر خواننده انگلیسی هم در چنین روزی درگذشتند.
عکس نوشت
شهر لیل فرانسه شهر کتابفروشهاست. در این شهر بیش از ۹۵۰۰۰ دانشجو مشغول تحصیل هستند و به همین دلیل فرصتهای جالبی از کتابفروشی در شهر ایجاد شده است. بهطور مثال در بازارهای هفتگی که به صورت سنتی برپا میشود تنها محصول عرضه شده کتاب است. به عبارتی فروش کتابهای دست دوم و ارزان قیمت برای دانشجویان یکی از مشاغل اصلی این شهر محسوب میشود که مشهورترین آنها مرکز لاویلبورس (La Vieille Bourse) است که یک مرکز قدیمی دادوستد بازرگانان در سالها و قرون گذشته بوده و حالا تبدیل به فروش کتاب شده است. کتابفروشان این شهر که به بوکونیستها مشهور هستند، تمام روزهای هفته در این میدان قدیمی بعدازظهر از ساعت یک تا هفت کتابهای خود را در معرض دید دانشجویان و عابران پیاده قرار میدهند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سید عباس صالحی: دولت با برقراری بیمه بیکاری اهالی فرهنگ، هنر و رسانه موافقت کرد
-
برنامههای این رسانه ملی نیست
-
شهروند مجـــازی
-
سینما رفتن، فراموش میشود؟
-
«نغمه چنگ»ی در این روزهای موسیقی
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین